می پرست. میخواره. خمار. (از ناظم الاطباء) : نقل است که یک روز سخن حقیقت میگفت و لب خویش می مزید و میگفت هم شرابخواره ام و هم شراب و هم ساقی. (تذکره اولالیاء عطار). مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی چرا ملامت رند شرابخواره کنم. حافظ
می پرست. میخواره. خمار. (از ناظم الاطباء) : نقل است که یک روز سخن حقیقت میگفت و لب خویش می مزید و میگفت هم شرابخواره ام و هم شراب و هم ساقی. (تذکره اولالیاء عطار). مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی چرا ملامت رند شرابخواره کنم. حافظ
می پرست. میخواره. خمار. (ناظم الاطباء). باده خوار. شارب الخمر. آشامندۀ شراب. میخواره: چون این احوال فاش گشت دیگران اولاد آمدند و موافقت کردند تا به کمتر از صد سال همه آتش پرست و شرابخوار شدند. (قصص الانبیاء ص 30). تیغ بنفشه گونش برد شاخ شر چنانک بیخ بنفشه بوی دهان شرابخوار. خاقانی. ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود تسبیح شیخ و خرقۀ رند شرابخوار. حافظ. افتار، سست گردیدن شرابخوار. شرّاب، نیک شرابخوار. شریب، نیک شرابخوار. (منتهی الارب)
می پرست. میخواره. خمار. (ناظم الاطباء). باده خوار. شارب الخمر. آشامندۀ شراب. میخواره: چون این احوال فاش گشت دیگران اولاد آمدند و موافقت کردند تا به کمتر از صد سال همه آتش پرست و شرابخوار شدند. (قصص الانبیاء ص 30). تیغ بنفشه گونش برد شاخ شر چنانک بیخ بنفشه بوی دهان شرابخوار. خاقانی. ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود تسبیح شیخ و خرقۀ رند شرابخوار. حافظ. اِفتار، سست گردیدن شرابخوار. شرّاب، نیک شرابخوار. شریب، نیک شرابخوار. (منتهی الارب)
ادوارک خور رفت آفتاب نشین (گویش گیلکی) پیگاه بیگاه بیگاه شد خورشید سوی چاه شد خیزید ای خوش طالعان گاه طلوع ماه شد آفتاب زرد و آفتاب زرد را امیر به آب رسید
ادوارک خور رفت آفتاب نشین (گویش گیلکی) پیگاه بیگاه بیگاه شد خورشید سوی چاه شد خیزید ای خوش طالعان گاه طلوع ماه شد آفتاب زرد و آفتاب زرد را امیر به آب رسید